Friday, January 27, 2012

تقدیم به مادر شیوا نظر آهاری و تمام شیر زنان میهنم

/////// از صفحه فیس بوک شیوا نظر آهاری ===================== امروز، در خیابان، مردی مادر را هل داده و تا او بتواند خودش را از روی زمین جمع کند و بفهمد چه روی داده، با شعار" مرگ بر منافق" ترک موتورش نشس 578;ه و رفته است.. دستها و زانوهای مادر، زخمی است.. بیش از این‌ها، روحش زخمی است. وقتی با چشم‌های گریان به خانه آمد و آنقدر شوک شده بود که نمی‌دانست فریاد" مرگ بر منافق" برای چه و به § 0;ه گناهی بر س& #1585;ش کشیده شده و دستی مردانه، او را روی زمین انداخته است.. بی‌هوا.. بی‌هیچ آمادگی ذهنی.. مادر شوکه است.. شوکه از این نام" منافق" که هنوز انگار دارد دور سر اهالی این خانه می‌چرخد.. شوک 607; است.. از زخم دستها و پاهایش نیست که روی آسفالت خیابان کشیده شد.. از زخم یک هجوم نامردانه است.. از پشت.. که وقتی با لباس خاکی از روی زمین بلند شد و به خانه رسید.. قطره‌های اشک توی چشم ;‌هایش می‌در ;خشیدند.. از کی تا بحال " منافق " شده بود که چنین دستی بی‌شرم بر زمینش زند؟ ** و من انگار که درونم خالی شده است.. وقتی پای زخمی‌اش را نگاه می‌کنم و صورتش را که هنوز شوکه است.. می‌گوید:" چ 740;زی نیست، مادر.. فقط هول کردم، از بس که ناگهانی بر زمینم زدند." هول کرده‌ام از این شعار" مرگ بر منافق" که بر گوش مادر نشست.. هول کرده‌ام از من که منافقم انگار و مادرم را می‌زنند تو® 0; خیابان‌ها 40; این شهر.. ==================== تقدیم به مادر شیوا نظر آهاری و تمام شیر زنان میهنم

http://flic.kr/p/bjDU5P

No comments:

Post a Comment